یکی از مسائلی که در برنامه های توسعه کشور مورد تأکید قرار گرفته است، تأمین آب برای مصارف مختلف شرب و کشاورزی و صنعت بوده است که طی این سال ها، مهمترین راه تأمین آب در کشور، ساختن سد بوده است. لکن تحقیقات گسترده در ایران و کشورهای مختلف نشان می دهد عملیات سدسازی از جمله پروژههایی است که همواره با آثار مخرب و زیانبار متعدد از جمله تخریب گسترده و تهدید محیط زیست توأم بوده است. به عنوان مثال سدسازی های افراطی موجب نابودی وسیع درختان جنگلی و تخریب هزاران هکتار مرتع و زمین مرغوب کشاورزی شده است و همین مساله باعث شده علاقمندان به طبیعت و محیط زیست، پیوسته نسبت به پیامدهای نامطلوب سدسازی هشدار دهند.
در سال های اخیر کارشناسان و محققان همواره نسبت به پیامدهای نامطلوب سدسازی بیرویه بر محیط زیست هشدارها داده اند. این کارشناسان، خشک شدن تالابها و به تبع آن جابهجایی جمعیتی و تحت تاثیر قرار دادن لانهگزینی پرندگان، فرسایش خاک و تخریب اکوسیستمهای حاشیه رودخانهها را از بارزترین اثرات سدسازی بیرویه میدانند. افزون بر این، سدسازی بیرویه موجب خشکشدن تالاب ها شده است. از جمله این تالاب ها که به خاطر سدسازی های بی رویه در چند سال اخیر خشک شده اند می توان به تالاب هایی مانند تالاب گاوخونی در اصفهان و تالابهای استان خوزستان (مثل هورالعظیم) اشاره کرد.
علاوه بر این طبق بررسی ها، ساختن سد در اغلب موارد موجب رونق اقتصادی نواحی پاییندست و فقر نواحی بالادست میشود. همچنین توهم فراوانی آب در پشت سدها موجب میشود که مصرف آب بیشترشود. ضمن آنکه معمولاً از مردم محلی برای احداث سد نظر خواهی نمی شود و مردم در احداث آنها مشارکت نمی نمایند و عمدتاً این نوع پروژه ها با هزینه های دولت انجام می گردد.
یکی دیگر از آثار مخرب سدسازی آن است که در بسیاری از موارد سد سازی آب جدیدی استحصال نمی کند، بلکه آب را از یک منطقه گرفته و در منطقه ای دیگر ذخیره می کند؛ یعنی با آبادی یک جا ممکن است خرابی محل دیگری را به ارمغان آورد. افزون بر این معمولاً احداث سد در شرایط موجود مناطق خشک و نیمه خشک موجب تلف شدن حجم زیادی از آب بوسیله تبخیر می گردد. بویژه اینکه برخی سدها بدلیل نداشتن شبکه های آبیاری و زهکشی سال ها بصورت حوضچه تبخیر عمل می نمایند و تا به مرحله بهره برداری برسند بخش زیادی از مخازن آنها توسط رسوب پر می شود.
بحث کارشناسان در نامطلوب بودن تاثیر سدسازی بیرویه در حالی است که «دکتر کوثر»، استاد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس بر این نکته تاکید میکند که اصولا ایران به دلیل داشتن ذخایر آبرفت های درشتدانه، نیازی به سدسازی ندارد و میتوان کمک کرد که در این آبرفت ها آب کافی ذخیره شود. طبق برآوردها، ارزش اقتصادی این آبرفت ها در حدود 12 هزار میلیارد دلار است که در صورت بی توجهی به این ثروت و موهبت عظیم خدادادی با اعمال مدیریت ناصحیح و تغییرکاربری به نحو غیراصولی و غیرمنطقی این ثروت عظیم که زمینه تولید و اشتغال میلیون ها نفر را می تواند فراهم کند، رو به زوال و نابودی خواهد گذاشت.
به همین دلائلی که بیان شده امروز در کشورهای مختلف جنبش های ضدسازی و تخریب سدها شکل گرفته است. برای مثال در نتیجه اقدامات این جنبش در کشور ایالات متحده آمریکا، از سال 1912 تا امروز 465 سد در ایالات متحده تخریب شده است که 27 سد، سدهای بزرگ بودهاند. تنها در دهه 90 میلادی نیز، 177سد در آمریکا از بین رفته است.
متأسفانه با وجود آثار مخرب و زیان بار سدسازی و تجارب کشورهای دنیا در تخریب سدها، طبق اعلام مسئولان در وزارت نیرو هم اکنون ۶۷۲ سد در دست بهرهبرداری، ۱۲۰ سد در دست ساخت و ۱۷۶ سد در دست مطالعه قرار دارد. همچنین در طی دولت یازدهم و دوازدهم، طبق گفته مسئولان، حدود 38 هزار میلیارد تومان برای احداث سد و شبکه های آبرسانی هزینه شده است.
در مجموع باید گفت با توجه به آثار مخرب سدسازی و تجارب کشورهای مختلف در تخریب سدها به خاطر مسائل زیست محیطی، به نظر می رسد ارزانترین، بهترین و موثرترین گزینه برای جایگزینی سد، اجرای طرح های آبخیزداری و احداث منابع آبی کوچک در اغلب مناطق کشور به دلیل عدم پیچیدگی و زودبازدهی باشد به خصوص اینکه اجرای این طرح ها تطابق بیشتری با توزیع امکانات و عدالت اجتماعی دارد. ولی متأسفانه در کشور ما در طی سال های اخیر، به جای اینکه اصل بر یافتن گزینه ای مناسب و اقتصادی برای تأمین آب باشد، اصل بر طرح های بسیار گران، هزینه بر و بسیار مخرب مثل سد سازی یا انتقال آب بوده است که این مساله مسلما بر خلاف عدالت و مصالح اجتماعی است.
از این رو جای این سوال مطرح است که آیا آبخیزداری که گزینه ای ارزانتر، موثرتر و بهتر برای تأمین آب نسبت به طرح هایی مثل سدسازی و انتقال آب است نباید مورد توجه و حمایت مجلس شورای اسلامی و دولت به خصوص در تدوین برنامه هفتم توسعه واقع گردد؟
پایان/
نظر شما